روز خبرنگار در تحریریه تبریکا چه گذشت
تبریکا- 17 مرداد شد و از خبرنگارانمان خواستیم که یک جمله به مناسب این روز که متعلق به خودشان است برایمان بگویند. جملاتی که شناخت زیادی به شما میدهد. سامان مثل تمام روزهای تحریریه، سوال را با سوال جواب میدهد. رضایِ صابریمان با شوخی و خنده از زیر کار در میرود. آن یکی رضای ما زمان میخرد. سینا زارع بین دو راهی میماند. حجت در کوتاهترین زمان، مشخصترین جواب را میدهد. «پول، قدرت و حقایق» کلیدواژه حرفهای ساسان است. از امین و جملات نابش هم نگوییم دیگر. بخش فنیمان یعنی رحمان و مبین جواب بچههای تحریریه را نمیدهند و خودشان را از آنها جدا میکنند. واکنش زاوش و شهاب به صحبتهای گروه تحریریه هم مثل همیشه بود؛ نگاه و سکوت.
این سوال مشخص را از به طور یواشکی از همه بچهها پرسیدیم و اولین واکنششان را در اینجا نوشتیم: «سلام. امروز روز خبرنگارِ. یه جمله بگو. هر چی دوست داری»
سامان افزا: کجا استفاده میشه؟
سینا زارع: «عدهای که همیشه با بادند، جهت باد، مبهم است ولی، ظاهراً جسمشان اگر صاف است، روحشان تا کمر، خم است ولی» بنظرت اینو بزنم یا این: «خبرنگار، نگویید تملقی عمرا، نگو که مصرع بالایی ام شعار بُوَد!، به رغم این همه اوصاف عاشق ِ کار است، اگر چه بر سر ِ راهش هزار خار بُوَد».
حجت معیری: خبرنگار مثل یک قاضی تو دادگاه هست.باید همیشه عادلانه رفتار قضاوت کنه حتی بعضی جاها که به نفع احساسات خودش نیست.
رضا صابری: دوسِت دارم
رضا یزدانی: یه ساعت دیگه بهت میگم
ساسان طالبی: امیدوارم هیچ خبرنگاری در گرداب پول و قدرت گرفتار نشه و استقلال خودش در انعکاس حقایق رو حفظ کنه.
امین صادقی: «قلم گیر و همچون قلم راست باش نه هر چش خیال کجت خواست باش». روز خبرنگار در ایران مثل خیلی از مناسبتهای دیگه فقط یه روزِ برای ادابازی ما ایرانیها که تو همه کارها ظاهرسازی میکنیم. یه مشت حرفهای قشنگ و تو خالی.
مبین: «سکوت»
رحمان: «سکوت»
شهاب: «سکوت»
زاوش: «سکوت»