فحش سکوها، بهت نکونام؛ ما چه کردیم؟
تبریکا - جمعه گذشته نساجی برای اولین بار در لباس یک تیم لیگ برتری در مازندران و با حضور هواداراناش بازی کرد. تعداد زیادی از بازیکنان، اولین بار بود که هواداران نساجی و شور و هیجانشان را از نزدیک میدیدند. فضاسازی جذاب رسانهها از ما هواداران در فصل گذشته باعث شده بود منتظر یک استقبال فوقالعاده باشند اما ما، منتظر کوچکترین فرصت برای تخلیه عصبانیتمان از همه چیز و همه کس روی سر بازیکنان حریف. بیتوجه به این که نساجی ِخودمان هم در زمین حضور دارد و این رفتارها را بازیکنان تازهوارد میبینند و در خاطرشان ثبت میشود. با وجود استقبال جالب و جذاب مردم، بازی به دلیل حواشی مختلفی که همه میدانیم و پررنگترینشان پرتاب بطری و عصبانیت بود به جنجال کشیده شد و حتی سوت پایان را هم نشنیده با نساجی خداحافظی کردیم. با این وجود بازی با سایپا انگار برای ما هواداران فقط یک بازی دوستانه بود و با همه اتفاقاتاش تمام شد. برای جواد نکونام و بازیکنان نساجی اما، جمعه تلخ زیارکلا، هنوز نه. هنوز ادامه دارد. چهره بهتزده نکونام در حین جنجالی که منجر به پایان بازی شد را به یاد بیاورید. به نظر هنوز هم سرمربی ما سوالهایی حل نشده در ذهن دارد. سوالهایی جدی درباره رفتار هوادارانی که قرار است پشت کادرفنی و بازیکنان به حضورشان گرم باشد اما اولین استقبال، به اولین حاشیه و جنجال تبدیل شد. جنجالی علیه تیم حریف و بازیکناناش، اما تاثیرگذار روی نساجی و بازیکنان نکونام. پس وقتی این یادداشت را میخوانید هم ماجرا تمام نشده؛ و شاید، حتی تا پایان فصلی که پیش رو داریم هم تمام نشود. یا حداقل سایهای از یک خاطره تلخ همیشه پس ذهن نکو و شاگرداناش باشد که چقدر کمطاقت و بیصبرند این تماشاگرها. که چه بداستقبالاند نساجیچیها! ثبت و تاثیرگذاری این خاطره تلخ به رفتار ما در روزها و هفتههای پیش رو بستگی دارد.
گمان میکنید فحاشیها و پرتاب بطریها علیه بازیکن حریف فشاری روی بازیکن خودی ندارد؟ چهره متعجب نکو و بازیکنان را در لحظات جنجالی بازی روز جمعه به یاد آورید. این اولین بار بود که صادق بارانی، علیاصغر عاشوری، حامد لک، ابوالفضل علایی، امید سینگ و بقیه، ما و رفتارمان را از نزدیک میدیدند. انتظار دارید باور کنند که ما برابر بازیکنان خودی کاملا منطقی و آرام هستیم و فقط برابر حریف شاخ و شانه میکشیم و کوچکترین سوژهها را تبدیل به جنجال میکنیم؟ بازیکن با چه آرامش روانیای باید در ورزشگاهی بازی کند که روی سکوهایش هوادارانی با پتانسیل عصبانیت شدیدا بالایی حضور دارند و به ثانیهای از کوره در میروند و سادهترین اتفاقها هم فریادشان را به آسمان بلند میکند؟ ما بازنده روز جمعه بودیم و روحیه تیمی و ذهنیت نکو و بازیکناناش را نسبت به بخشی از نساجیچیها منفی کردیم. بخشی در اقلیت که البته همان روز جمعه نشان داد روی سکوها چقدر نقش تاثیرگذار و پررنگی دارد. این ذهنیت منفی حالاحالاها مهمان رابطه ما با تیم خواهد بود. مگر این که بداستقبال بودنمان را در اولین فرصت جبران کنیم. هوای تیم خودمان را که داریم. حواسمان به اتفاقات حوالی تیم حریف باشد و هوشیار باشیم، که این ذهنیت منفی رفته رفته جایش را به آرامش بدهد و ترسی که در دل بازیکنان از رفتار هیجانی تماشاگران افتاده، جای خود را به شجاعت بدهد. فاصله ذهنی و قلبیمان را با تیم کم و کمتر کنیم تا لذت ببریم از حضور نساجی در شهرمان.